رادین رادین ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

سنجد

هفته ای که گذشت

1389/12/14 12:16
نویسنده : مامانی
331 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم باز هم تو این هفته نتونستم برات چیزی بنویسم .

کارهای جدیدت و خرابکاریات تو این هفته زیاده ، من نمی دونم از کجا شروع کنم . !!!!!

قشنگم یادگرفتی که هم سینه خیز بری و هم چهاردست و پا و فقط هم دوست داری که روی سنگ ها حرکت کنی و دست ها تو محکم بکوبونی روی زمین ، از صداش خوشت می یاد . دیگه کم کم باید همه ی وسایل ها رو جمع کرد وگرنه حسابی بشکن بشکن داریم .

تمام گل های مامان بزرگ رو هم که تکه تکه کردی و ریختی روی زمین ، گلدان بامبوها رو هم چپه کردی و بعد هم بامبوها رو کشوندی توی خونه ، امان از دست تو پسر شیطون .

تازه اینقدر بامزه ماما ، بابا می گی که دلم ضعف می ره ! وقتی ناراحت میشی رگ  قلدریت می زنه بیرون و صداهای عجیب و غریب از خودت در می یاری ، ما هم که هیچکدوم حریفت نمی شیم .

دیشب یعنی جمعه شب هم با خاله زینب و خاله گیتا و مسیحا و هانیتا و عمو فرهت و عمو فرهید و عمو حمید همگی رفتیم شام بیرون ، تو هم حسابی با مسیحا شیطونی و بازی کردی . اینقدر برف اومده بود که نگو ، همه جا حسابی سفید شده بود و هوا هم حسابی سرد بود .

تو هم اینقدر لباس تنت بود شبیه آدم آهنی شده بودی و نمی تونستی دستهاتو تکون بدی . عمو فرهت هم تا می یومد ببوستت تو می گفتی اومممممم و خوشت نمی یومد !

الان که داشتم با مامان بزرگ صحبت می کردم گفتی که دوباره برگ های گل ها رو کندی فکر کنم تا عید دیگه هیچی از گل های مامان بزرگ نمونه .



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سنجد می باشد